Search
Close this search box.

مشکلات میل و برانگیختگی زنان

مشکلات میل و برانگیختگی زنان

اختلال و مشکلات میل و برانگیختگی جنسی زنان ، یکی از این اختلالات است که اغلب نادیده گرفته می‌شود و اثرات جدی بر کیفیت زندگی و روابط جنسی زنان دارد. این اختلال، تفاوت‌هایی با اختلالات جنسی مردان دارد، نیاز به توجه و مطالعه دقیق‌تر دارد. از این رو، در این مقاله، بهبررسی این اختلال، علل آن، و مداخلات موثر برای مدیریت آن خواهیم پرداخت. با آشنایی نسبت به این مسئله، امیدواریم که به تفهیم بهتری از چگونگی تأثیر این اختلال بر زندگی زنان و انجام روابط جنسی کمک کنیم و راه‌های موثری برای مدیریت آن ارائه دهیم.

انواع نشانه های مشکلات میل و برانگیختگی زنان

براساس DSM5 ویژگی مشکلات میل یا برانگیختگی زنان، فقدان یا کاهش چشمگیر میل و یا برانگیختگی جنسی است که با حداقل سه نشانه از نشانه های زیر ظاهر می شود :

ملاک A

  • فقدان/کاهش میل به فعالیت جنسی
  • فقدان/کاهش افکار یا خیال پردازی های جنسی/شهوت انگیز
  • فقدان/کاهش آغازگری فعالیت جنسی و معمولا بی توجهی به تلاش شریک زندگی برای شروع رابطه جنسی
  • فقدان/کاهش شور/ لذت جنسی در حین فعالیت جنسی در همه یا تقریبا هه تماس های جنسی
  • فقدان/کاهش میل/ برانگیختگی جنسی در پاسخ به هرنوع محرک جنسی/شهوت انگیز درونی یا بیرونی ( مانند محرک های نوشتاری، گفتاری، دیداری )
  • فقدان/کاهش حس های جسمی تناسلی یا غیرتناسلی در حین فعالیت جنسی در همه یا تقریبا همه تماس های جنسی

برای تشخیص گذاری،علائم باید حداقل به طور تقریبی طی مدت 6 ماه دوام داشته باشد.

ملاک B

در ملاک B باید باعث آشفتگی بالینی قابل توجه در فرد شود.

ملاک C

  • به منظور طبقه بندی شکایت هایی که ذیل این تشخیص قرار می گیرند، یک اختلال روانی غیرجنسی، آشفتگی ارتباطی شدید یا دیگرعوامل استرس زای قابل توجه ، نباید توجیه بهتری برای این شکایت ها باشد.
  • این شکایت ها نباید عمدتا پیامد شرایط پزشکی باشد، و وقتی مصرف مواد یا دارو تبیین بهتری برای این شکایت ها باشد ، باید تشخیص اختلال عملکرد جنسی ناشی از مواد/ دارو گذاشته شود.

 

در DSM5

  • دو اختلال میل و برانگیختگی در اختلال میل/ برانگیختگی جنسی ادغام شده است برخلاف DSM-IV-TR که اختلال میل و برانگیختگی جنسی را 2 اختلال مجزا نامیده است.
  • یکی از دلایل ادغام طبقه های اختلال میل جنسی و اختلال برانگیختگی جنسی زنان این بود که اغلب اوقات میل جنسی کم با مشکلات برانگیختگی همراه می شود.

نکته : پژوهش ها نشان می دهد که بسیاری از زنان دارای فقدان میل جنسی مشکلات برانگیختگی جنسی را تجربه می کنند و برعکس.

  • هیچ تمایزی بین اختلال میل/برانگیختگی جنسی و اختلال بیزاری جنسی وجود ندارد برخلاف DSM-IV-TR.

توجه داشته باشید که در کار بالینی این مشکلات جنسی به اینصورت از هم متمایز شده اند که کاهش میل/برانگیختگی عمدتا به فقدان میل به فعالیت جنسی اشاره دارد حتی اگر فعالیت جنسی حنثی یا مثبت تجربه شود. در حالی که بیزاری جنسی حاکی از پاسخ دهی به فعالیت جنسی با هیجانات منفی همچون تنفر و اضطراب است. بیزاری جنسی می تواند دلیلی برای آشفتگی مطرح شود که برای درمان بیزاری جنسی روش های حساسیت زدایی و شرطی سازی تقابلی مهم هستند اما این روشها برای کاهش میل/برانگیختگی جنسی لازم نیست.

با توجه به پژوهش های متعدد انجام شده در زمینه تفاوت انگیزش جنسی زن و مرد می توان گفت که زنان انگیزش کمتری نسبت به مردان دارند ،کمتر خیال پردازی جنسی دارند میل کمتری به رابطه جنسی دارند و از نداشتن رابطه جنسی کمتر شکایت می کنند.

اختلال برانگختگی تناسلی با ویژگی هایی: برانگیختگی تناسلی خود به خود ناخوشایند و ناخواسته در غیاب احساس میل یا برانگیختگی جنسی ، در ارتباط با اختلال برانگیختگی جنسی توصیف شده است.

 

شیوع/ بروز

کاهش یا فقدان میل جنسی شایع ترین مشکل جنسی گزارش شده توسط زنان است. در صورتی که پژوهش ها از نظر ملاک های تشخیصی و روش پژوهش متفاوت هستند اما در همه این پژوهش ها شیوع میل جنسی کم در جمعیت عمومی زنان در حدود 20تا30 درصد به دست آمده است. وقتی آشفتگی حاصل از میل کم به عنوان ملاک لازم برای این اختلال در نظر گرفته شده میزان شیوع به نصف کاهش پیدا کرد.

شیوع مشکلات برانگیختگی جنسی در پژوهش های مختلف بین 11تا31 درصد بود اما در ترکیب با ملاک آشفتگی این میزان به شدت کاهش یافت . این یافته ها حاکی از شیوع نسبتا زیاد مشکلات میل و برانگیختگی جنسی در زنان است اما تنها بخشی از زنان آشفتگی را تجربه می کنند.

مدل های مربوط به برانگیختگی ومیل جنسی زنان

DSM-IV-TR

طبقه بندی اختلالات جنسی در این DSM برمبنای مدل خطی پاسخ جنسی است در مدل خطی ابتدا مرحله    1میل جنسی 2 برانگیختگی جنسی 3 ارگاسم ودرنهایت4 فرونشنینی به وجود می آید.

براساس مدل خطی میل جنسی خود به خود به وجود می آید و مستقل از پاسخ برانگیختگی جنسی است.

توجه: نویسندگان زیادی به تمایز مطلق بین مرحله میل جنسی و برانگیختگی جنسی انتقاد کردند و معتقدند که انگیزش جنسی از پردازش محرک های جنسی ناشی می شود که منجر به برانگیختگی جنسی و همچنین میل جنسی می شود.

DSM5 با ادغام طبقه بندی های اختلال میل جنسی و اختلال برانگیختگی جنسی و براساس دیدگاه های جدیدتر که همخوان با نظریه های جدید انگیزش مشوق است.

سراغاز برانگیختگی و میل جنسی ناشی از تعامل بین سیستم پاسخ جنسی درون فرد و محرک های بیرونی (مشوق ها) است که این سیستم را فعال می کنند نه تنها حساسیت این سیستم در این میان نقش دارد بلکه معنی و شدت محرک های واقعی یا تصوری اهمیت دارد.

در نتیجه میل جنسی پیشایند برانگیختگی نیست بلکه پیامد برانگیختگی است یا همزمان با آن رخ می دهد.

انگیزش جنسی پدیده ای که از درون سرچشمه می گیرد ( یعنی چیزی که فرد میزان کم و زیاد آن را دارد) نیست بلکه پدیده ای است که به هنگام وجود شرایط خاص خود را نشان می دهد .

شرایط لازم برای فعال شدن فرایند جنسی 3بخش دارد:

  • باید یک سیستم سالم وجود داشته باشد تا پاسخ دهی جنسی را فعال کند
  • باید محرکی با مفهوم و معنای جنسی وجود داشته باشد تا بتواند سیستم جنسی را فعال کند
  • باید شرایط مساعد برای انجام فعالیت جنسی فراهم باشد

در این فرایند انگیزش به وجود می آید و هرچه میزان این شرایط بیشتر و بیشتر شود انگیزش نیز قوی تر می شود در مقابل اگر یک یا بیش از یکی از این شرایط کاهش پیدا کرده یا وجود نداشته باشد فرایند جنسی از بین می رود.

توجه: فعالیت جنسی همیشه پیامد فرایندی که در آن برانگیختگی جنسی و میل جنسی وجود داشته باشد نیست.

مدل پاسخ جنسی زنان بنسن

در این مدل صمیمیت نقش مهمی در انگیزه داشتن رابطه جنسی ایفا می کند. بنسن تاکید کرد میل یک زن به داشتن رابطه جنسی خصوصا در روابط بلند مدت از میل او برای داشتن صمیمیت نشات می گیرد و این موضوع می تواند منجر به برانگیختگی جنسی و میل جنسی شود. پس از آن ارزش پاداش دهی تعامل جنسی تعیین می کند که تاچه اندازه زن به محرک های جنسی که در اینده وجود خواهد داشت توجه کند.

مدل پردازش اطلاعات : در این مدل 2مسیر پردازش اطلاعات ازهم متمایز شده

مسیر اول: مخصوص فرایندهای خودکار و ناهشیار است.

مسیردوم: مربوط به توجه و نظارت و کنترل است.

فعال شدن برانگیختگی جنسی تناسلی ( از مسیر خودکار) عمدتا سریع و ناهشیار اتفاق می افتد در حالی که تاثیرپذیری از معنا و مفهوم تجربه (از طریق مسیر هوشیار) نسبتا آهسته رخ می دهد.

توجه: پاسخ تناسلی (یعنی جریان یافتن خون دراندام تناسلی و لیزشدگی واژن) و تجربه ناهشار ذهنی (یعنی احساس برانگیختگی از لحاظ روان شناختی) الزاما با هم همخوان نیستند.

در زنان به طور کلی همخوانی کمی بین پاسخ های تناسلی و احساس برانگیختگی جنسی وجود دارد. به نظر می رسد احساس برانگیختگی بیشتر توسط بافت موقعیت تعیین می شود تا شدت پاسخ تناسلی ناهمخوانی بین پاسخ تناسلی و پاسخ ذهنی هنگامی رخ می دهد که یک محرک نه تنها معانی جنسی را فعال  کند( که تسهیل کننده برانگیختگی تناسلی است) بلکه معانی غیرجنسی یا منفی (که بازداری کننده برانگیختگی جنسی است) را نیز فعال می کند.

براساس این مدل عوامل زیست شناختی و روان شناختی می توانند مانع فعال شدن سیستم جنسی شود.

این مدل براهمیت معنای محرک ها تاکید می کند گرچه محرک هایی هستند که ذاتا موجب پاسخ های جنسی و احساسات لذت بخش در بیشتر افراد می شود (نوازش اندام های تناسلی) اما معنای اکثر محرک های جنسی از فرایند های یادگیری ناشی می شود.

معمولا یادگیری محرک های جنسی منجر به تداعی های جنسی مثبت می شود اما محرک ها می توانند با هیجانات منفی تداعی پیدا کنند.

در نتیجه: توانایی محرک ها در برانگیختن میل و برانگیختگی جنسی به تاریخچه یادگیری افراد بستگی دارد.

توانایی برانگیختگی: نقش هورمون ها و بیماری های جسمی

استروژن ها و آندروژن ها

اینکه هورمون های جنسی (استروژن ها و آندروژن ها) تحت شرایط خاصی برپاسخ جنسی تاثیر می گذارند توافق نظر وجود دارد اما مشخص نیست که دقیقا این هورمون ها چگونه برعملکردجنسی اثر می گذارند. مهم ترین هورمون در زنان استروژن ها از جمله استرادیول است. در هنگام یائسگی میزان استروژن به شدت کاهش می یابد، کاهش میزان استرادیول می تواند سبب شکایت هایی مثل گر گرفتگی ، اختلالات خواب، نوسان خلق،تحلیل واژن و خشکی واژن شود. این علائم می تواند تاثیر منفی بر عملکرد جنسی داشته باشد.

پژوهش های متفاوت 2 مورد را نشان می دهند:

  • جریان خون ناحیه تناسلی در زنان یائسه نسبت به زنان غیر یائسه ضعیف تر است.
  • میزان کم استروژن با گردش خون کم رابطه دارد ولی با پرخونی واژن ضعیف در پاسخ به محرک شهوت انگیز رابطه ندارد.

درنتیجه زمانی که محرک شهوت انگیز مناسبی وجود داشته باشد به نظر نمی رسد سطوح پایین استروژن مانع پاسخ برانگیختگی تناسلی شود.

یکی دیگراز هورمون های زنان تستوسترون می باشد که در خون به میزان حداکثر3% از کل تستوسترون به طور آزاد در دسترس است در حالی که مابقی تستوسترون با هورمون جنسی متصل به گلوبولین (SHBG) پیوند خورده است و از لحاظ زیست شناختی در دسترس نیست.

از لحاظ زیست شناختی غلظت تستوسترون در زنان از 25تا30سالگی شروع به کاهش می کند.

توجه: در زنان یائسه میزان تستوسترون در حدود نصف آن در30سالگی است. پس از یائسگی ناشی از درمان ، میزان آندروژن به یک سوم یا یک چهارم دوران قبل از یائسگی کاهش می یابد.

توجه: با کاهش شدید میزان تستوسترون در دوره یائسگی امکان بدست آوردن میزان استرادیول در زنان یائسه وجود ندارد.

کمبود تستوسترون در دسترس می تواند ناشی از کاهش تولید تستوسترون باشد که در بیماران دارای بدکارکردی هیپوفیز، بدکارکردی تخمدان (مثل نارسایی زود رس تخمدان)،سندرم ترنر، برداشتن تخمدان ها در مورد جهش ژنی BRCA ، بدکارکردی غدد آدرنال مرتبط با شیمی درمانی و پرتو درمانی ، کم کاری تیروئید دیده می شود.

همچنین این کمبود می تواند به علت مصرف کورتیکواستروئیدها یا ضد آندروژن ها (موجود در قرص ضد بارداری) یا به علت افزایش SHBG تحت تاثیر دارو باشد.

برخی پژوهش ها دریافتند که مصرف متیل تستوسترون پاسخ تناسلی را افزایش می دهد اما بر برانگیختگی جنسی ذهنی تاثیرندارد.

آندروژن ها قطعا بر توانایی برانگیختگی زنان تاثیر دارد .

بیماری های جسمی و اختلالات پزشکی

اختلالات جسمی یا مداخلات پزشکی می توانند منجر به کاهش میل جنسی یا اختلال در پاسخ برانگیختگی شود. علاوه بر مکانیسم های زیست شناختی ، عوامل روانشناختی مرتبط با بیماری های مزمن مثل خستگی، درد یا افسردگی می تواند برعملکرد جنسی تاثیر بگذارد.

بیماری های مزمن که هم از لحاظ زیست شناختی و هم از لحاظ روانشناختی می تواند عملکرد جنسی را دچار اختلال کند:

  • اختلالات عصبی شناختی مانند(ms)
  • آسیب نخاعی سراسری
  • اختلالات غدد درون ریز مثل کم کاری تیروئید
  • افزایش پرولاکتین
  • دیابت شیرین
  • مشکلات کلیوی است.

توجه: اگرچه شرایط جسمی مختلفی با میل و برانگیختگی ذهنی ارتباط دارد اما پژوهش نشان داده که تنها زنان مبتلا به آسیب نخاعی سرتاسری، زنان مبتلا به آسیب نخاعی ناشی از جراحی توموررحم و زنان مبتلا به دیابت شیرین پاسخ برانگیختگی تناسلی ضعبف تری نسبت به زنان سالم نشان می دهند.

نکته: داروهای مختلفی که بر سیستم انتقال دهنده های عصبی تاثیرمی گذارند مانند داروهای ضدافسردگی و داروهای ضدروان پریشی تاثیرمنفی برمیل جنسی و برانگیختگی جنسی دارند.

توانایی برانگیختگی: عوامل روانشناختی

محرک ها و ادراک: مدل انگیزشی مشوق بر اهمیت جذاب بودن محرک ها برای آغاز برانگیختگی جنسی و میل جنسی تاکید دارد براساس مدل پردازش اطلاعات فرآیندهای شناختی مختلفی برنحوه تعبیر و تفسیر محرک های جنسی موثر است و این امر به نوبه ی خود موجب تسهیل یا تخریب پاسخ برانگیختگی جنسی شود.

یافته ها نشان می دهد: که زنان دارای مشکلات برانگیختگی جنسی که سلامت جسمی دارند همانند زنان بدون مشکل قادر به داشتن برانگیختگی جنسی تناسلی هستند بنابراین در زنان دارای سلامت جسمی مشکلات برانگیختگی به دلیل ناکافی بودن محرک های شهوت انگیزدر زندگی روزمره یا ارزیابی منفی محرک های جنسی یا بافت جنسی است تا نقص در پاسخ های تناسلی، مکانیسم های مختلفی مثل خوگیری یا تداعی با پیامدهای منفی تاثیرمنفی برجذابیت محرک های جنسی دارند.

پژوهش های پرسشنامه ای در زنان نشان می دهد که روابط طولانی مدت با کاهش میل جنسی رابطه دارد و شروع یک رابطه جدید با احساس میل بیشتر همراه می شود.

درپژوهش های کیفی زنان دارای اختلال برانگیختگی جنسی این امکان وجود دارد که خوگیری و یا فقدان تنوع از جمله دلایل کاهش میل جنسی در روابط بلند مدت باشد.

فرایند دیگری که در جذابیت محرک ها نقش دارد شرطی سازی کلاسیک است.

پژوهش های آزمایشگاهی بر روی زنان نشان داده که پاسخ برانگیختگی جنسی به یک محرک خاص، می تواند با همراهی مکرربا محرک های لذت بخش جنسی شرطی سازی مثبت  شود. بنابراین محرک ها با استفاده از فرایندهای اصلی یادگیری می توانند ویژگی های فعال سازی جنسی را پیدا کنند. از لحاظ کاربردی وقتی یک زن تجارب جنسی پاداش دهنده ی بسیار کمی داشته باشد در نتیجه تداعی های مثبت بسیار کمی خواهد داشت و متعاقبا محرک های بسیار اندکی می توانند برانگیختگی و میل جنسی را فراخوانی کنند.

همینطور در یک پژوهش دیگر وقتی یک محرک دردآوربه طور مکرربه دنبال یک محرک شهوت انگیز بیاید پاسخ برانگیختگی جنسی سرکوب می شود و ارزش ذهنی محرک شهوت انگیز کاهش می یابد.

نگرش ها منفی زیادی نسبت به مسائل جنسی نیز با مشکلات جنسی بیشتر همراه می شود.

توجه: داشتن سابقه خشونت جنسی در مشکلات میل و برانگیختگی جنسی خصوصا بیزاری جنسی نقش دارد همچنین نگرش ها و نظرات منفی مرتبط با رابطه ی جنسی که در خلال تحول جنسی به وجود می آید برعملکرد جنسی موثر است.

خلق و شناخت

افسردگی به طور قطع با کاهش میل جنسی و پاسخ جنسی رابطه دارد. زنان دارای میل جنسی کم نسبت به زنان بدون مشکل میل جنسی ، عزت نفس پایین تر ومیزان بیشتری از مشکلات خلقی را دارند.

درپژوهش های پرسشنامه ای زنان گزارش داده اند که احساس افسردگی و اضطراب، علاقه ی آنها را به رابطه جنسی کاهش می دهد.

پژوهش های ازمایشگاهی نشان داده است که:

  • خلق افسرده و تصویر جنسی منفی از خود می تواند تاثیر بازدارنده ای بر برانگیختگی جنسی ذهنی داشته باشد.
  • استرس و ترس از درد موجب بازداری پاسخ برانگیختگی ذهنی وتناسلی در زنان می شود.

در مدل بارلو ترس از شکست در موقعیت جنسی منجر به تمرکزتوجه بر محرک های منفی غیرجنسی به جای محرک های جنسی می شود و در نتیجه از تداوم پاسخ برانگیختگی جلوگیری می کند.

افکار مرتبط با ترس از شکست می تواند شامل: فکر به خاطر برانگیخته نشدن سریع زن، شریک زندگی دلسرد خواهد شد یا فکر که از نظر شریک زندگی بدن زن جذاب نیست.

توجه : جذابیت جسمی و ظاهری یک زن با اعتماد به نفس جنسی و عملکرد جنسی او ارتباط دارد.

حواس پرتی شناختی در خلال پردازش محرک های جنسی منجر به برانگیختگی جنسی ضعیف تر در زنان دارای مشکلات جنسی و بدون مشکل می شود.

پژوهش های آزمایشگاهی نشان داد که:

  • در زنان بدون مشکلات جنسی به اصطلاح (تمرکز داغ) (یعنی زن تاجایی که امکان دارد خود را در موقعیت جنسی قرار دهد و توجهش را بر واکنش های جسمی و هیجانی متمرکزکند) احساس برانگیختگی جنسی را افزایش می دهد.
  • انتظارات براحساس برانگیختگی تاثیر دارد: وقتی زنان دارای مشکل برانگیختگی جنسی و بدون مشکل ،بازخوردهای مثبت درباره ی پاسخ برانگیختگی جنسی خود دریافت کند، برانگیختگی جنسی بیشتری راتجربه می کنند.
  • بافت ارتباطی: درزنان همبستگی قوی بین میل جنسی و رضایت از رابطه وجود دارد. به نظر می رسد میل جنسی به خصوص در زنان به جنبه های بین فردی ارتباط حساس می باشد. افرادی که به دنبال روابط عمیق و لذت بخش هستند میل جنسی قوی تر و سازگارتری از خود نشان می دهند.
  • در روزهایی که تعاملات مثبت بیشتری وجود دارد تماس های جنسی بیشتری نیز به وجود می آید.

در نتیجه: پویایی های ارتباط نقش های مهمی در انگیزش جنسی زنان ایفا می کند.

توجه: شیوه برخورد افراد با تفاوت در میل جنسی در روابط تحت تاثیرهنجارها و ارزش های مرتبط با مسائل جنسی و روابط قرار دارد در حالی که در گذشته روابط جنسی به عنوان یک وظیفه زناشویی دیده می شد، امروزه این هنجار وجود دارد که قبل از تماس جنسی هر دو زوج باید خواهان این رابطه باشند.

درپژوهش برروی میل جنسی در روابط بلند مدت نشان داده شدکه:

افرادی که به دنبال ارضای نیازهای جنسی شریک زندگی خود هستند میل جنسی بیشتری تجربه می کنند.

و در پژوهش براساس تجربه های روزانه زوج های دارای روابط بلند مدت :

افرادی که توانایی جنسی اشتراکی بیشتری داشتند میل جنسی روزانه بیشتری را گزارش کردند و بیشتر رابطه جنسی برقرار کردند زیرا ارضای نیازهای جنسی شریکشان برای خودشان رضایت بخش بود.

نکته:

اشتراک جنسی مطلق (توجه انحصاری به نیازهای شریک زندگی به جای نیازهای خود) با احساسات منفی و کمبود میل جنسی در هر دو زوج ارتباط دارد.

درنتیجه: داشتن رابطه جنسی برای اجتناب از پیامدهای منفی یک رویکرد مثمرثمر برای حفظ میل جنسی نیست در حالی که رابطه جنسی برای ارضای نیازهای جنسی شریک زندگی می تواند به سرزنده نگه داشتن میل جنسی هر دو زوج در رابطه کمک کند.

ارزیابی مشکلات میل جنسی و تحریک جنسی در زنان

مصاحبه آغازین

با توجه به اینکه بافت رابطه تاثیر زیادی برعملکرد جنسی زنان دارد به عنوان بخشی از فرایند ارزیابی مصاحبه بازن و شوهر جهت علت یابی مشکلات کاهش میل و تحریک پذیری جنسی بسیار مهم است.

نکات مصاحبه

  • ترجیحا باید زوج ها را به اتفاق هم ملاقات کرد.
  • پرسش های معینی درباره موقعیت ها یا محرک هایی که در گذشته می توانستند میل و برانگیختگی جنسی را به وجود آورند مطرح شود.
  • باید به میزان فقدان این موقعیت ها یا محرک ها در زمان حال توجه شود.
  • باید بررسی شود که به دلیل پذیرفتنی یا لذت بخش نبودن این موقعیت ها یا محرک ها تا چه حد زن خواستار آن ها نیست یا حتی شاید فعالانه از آن ها اجتناب می کند.
  • باید به رضایت مندی از رابطه و احساسات زن نسبت به شوهرش نیز توجه خاصی داشت.
  • درخصوص تحریک پذیری جنسی سوال کردن راجع به مولفه های ذهنی و همچنین مولفه های تناسلی پاسخ برانگیختگی جنسی ارزشمند است.
  • به منظور ارزیابی میزان کفایت تحریک جنسی مشخص کردن آنچه زوج ها در حین رابطه جنسی انجام می دهند بسیار مهم است.
  • باید ارزیابی شود که آیا احساسات یا افکاری وجود دارند که برانگیختگی را تحریک کنند یا برعکس مانع این فرایند شوند
  • زمانی که نشانه هایی وجود دارند مبنی براینکه ممکن است اختلالات جسمی یا روان پزشکی (تاحدودی) زمینه مشکلات جنسی را فراهم کرده باشند زن باید برای آزمایشهای پزشکی بیشتر به متخصصان مراجعه کند.

توجه: متخصصان سلامت باید نسبت به احتمال وجود اختلال افسردگی هشیار باشند زمانی که عوامل جسمی یا روانی در مشکلات جنس دخیل هستند باید اولویت یا عدم اولویت لزوم درمان آنها مدنظر قرار گیرد

  • اگر مشکلات بارزدیگری مثل یک اختلال افسردگی اختلال استرس پس از سانحه، یا مشکلات ارتباطی جدی وجود دارد ابتدا باید به این مشکل رسیدگی شود.
  • در صورت لزوم پس از رسیدگی به این مشکلات درمانگری جنسی انجام می شود تا به زوج ها کمک کند مجددا روابط جنسی خود را بهبود بخشند یا کنار آمدن با محدودیت های موجود را یادبگیرند.
  • اگر زن دارویی مصرف می کند که ممکن است تاثیری منفی برپاسخ جنسی داشته باشد می توان با پزشک معالج تماس گرفت تا در خصوص امکان تعدیل و رفع تداخل این دارو تصمیم گیری کند.

ابزارهای تشخیصی بیشتر

پرسش نامه ها،معاینه ی بدنی و یا تست های آزمایشگاهی با استفاده از پرسش نامه هایی که عملکرد جنسی ، مشکلات روان شناختی و رضایت مندی از رابطه را می سنجد می توان اطلاعات حاصل از مصاحبه فوق را گسترش داد.

مثال پرسشنامه ها

  • شاخص عملکردجنسی زنانFSFI : مشکلات در ابعاد میل ، برانگیختگی، درد و ارگاسم را ارزیابی میکند.
  • رضایت جنسی گلومبوک راستGRISS: نارضایتی و مشکلات جنسی را در زنان و مردان دگرجنس گرا ارزیابی می کند
  • چک لیست علائم روانی 90سوالی SCL-90: مشکلات روانشناختی و علائم اختلال های روانی اندازه گیری می کند.
  • زناشویی مادزلیMMQ: برای ارزیابی کارکرد رابطه

توجه: جهت تشخیص دادن اختلال میل/برانگیختگی جنسی، معاینات جسمی استاندارد و یا تست های آزمایشگاهی تجویز نمی شود.

گزینه های درمان

مدل انگیزش مشوق حاکی از این است که مشکلات میل/برانگیختگی جنسی ممکن است ناشی از کاهش تحریک پذیری سیستم جنسی، فقدان محرک ها و وجود فرایندهای شناختی وعاطفی باشد که آغاز پاسخ برانگیختگی را مختل می کنند.

درنتیجه در درمان عمدتا باید به زن و شوهرکمک کرد از محرک های جنسی(جدید) که می توانند موجب برانگیختگی جنسی شود استفاده کنند ارزش پاداش دهنده ی رابطه جنسی را از طریق افزایش احساسات جنسی لذت بخش تقویت کرد احساسات منفی را کاهش داد و صمیمیت و مهارت های ارتباطی را در روابط زوج ها بهینه سازی کرد.

 درمان روان شناختی

درمان های اثربخش ظاهرا رویکرد کلی تری دارند نه فقط زن بلکه زوج را درمان می کنند و تکنیک هایی را به کار می برند که نه تنها برمیل جنسی متمرکزهستند بلکه برانگیختگی ارگاسم ورضایت جنسی را نیز بهبود می بخشند، درمورد مشکلات برانگیختگی جنسی غالبا توجه زیادی به تمرین های تحریک می شود.

این تمرین ها باهدف آموزش گام به گام زن و زوجین درباره ی نحوه ی دستیابی به محرک های شهوت انگیز مناسب صورت می گیرد.

درمانگری جنسی کلاسیک شامل آموزش رابطه جنسی، اجتناب از دخول و متعاقب آن تعدادی از تمرین های تمرکز حسی است. طی مدت این تمرین ها زوجین به نوبت یکدیگر را نوازش می کنند. زوج فعال تلاش می کند آرام باشد وبر احساسات عاطفی و حس های بدنی تمرکز کند.

تمرین های لمسی به شکل سلسله مراتبی هستند این تمرین ها با لمس حسی کل بدن به جزپستان ها و اندام تناسلی آغاز می گردند.

در ادامه لمس کل بدن از جمله نواحی جنسی انجام می شود در ابتدا هدف این تمرین ها برانگیختگی جنسی نیست هنگامی که برانگیختگی جنسی اتفاق بیفتد تحریک کردن تازمان فروکش برانگیختگی متوقف می شود.

مولفه های مهم این تمرین ها عبارتنداز: مبارزه کردن با رفتار نظاره گری، کاهش دادن رفتار عملکردی متمرکز برهدف ومقابله با شناخت ها و انتظارات مشکل سازی که اساس برانگیختگی است.

مداخلات درمانگری جنسی عبارتنداز: تمرین هایی که مشوق شناسایی محرک های برانگیزاننده ی احساسات جنسی هستند تمرین هایی که می توانند به زن کمک کند تا به برانگیختگی و ارگاسم دست یابد.

تکنیک های مقاربت که امکان حداکثر تحریک کلیتوریس را فراهم می کند هدف از بازسازی شناختی تغییر افکاری است که می توانند مانع میل وبرانگیختگی جنسی شوند.

توجه: جهت افزایش تجربه های صمیمانه مثبت، بهبود روابط ، غلبه برهیجانات منفی و گفتگو درباره خواست ها و تمایلات می توان به مداخلات درمانی شریک زندگی روی آورد.

درمان با دارو

در شرایطی که احتمالا مشکلات هورمونی برکاهش میل/برانگیختگی جنسی تاثیر دارد درمان هورمونی  مکمل می تواند به درمان روان شناختی کمک کند رایج ترین درمان برای شکایت های معمول یائسگی و تحلیل واژن مکمل سیستمی یا موضعی استروژن است .

توجه: درمان دارویی میل و برانگیختگی جنسی تنها زمانی موفقیت آمیز است که درمان برعوامل روانشناختی و رابطه ای نیزمتمرکز باشد زمانی که یک زن اغلب اوقات تجربه جنسی منفی یا پاداش دهی اندک دارد محرک های بسیار کمی وجود دارند که می توانند احساس برانگیختگی ومیل جنسی را برانگیزند علاوه براین دریک بافت رابطه ای عمدتا منفی احتمالا زن تمایلی به نشان دادن واکنش به تحریک جنسی ندارد تحت این شرایط نمی توان انتظار داشت که افزایش تحریک پذیری جنسی با دارو اثرمثبت چندانی داشته باشد.

در نتیجه به شدت توصیه می شود که در خصوص میل/برانگیختگی جنسی کم، زوجین درمان شوند نه فقط زن، ومداخلات پزشکی دارویی با درمان ارتباطی ، درمانگری جنسی و مداخلات شناختی شریک زندگی همراه شود.

 

منبع:

زوئی پترسون(1400).دستنامه ی درمانگری جنسی(ترجمه دکترمحمدسلطانی زاده) انتشارات ارجمند

 

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *